بعد از این فیلم کوپر در فیلمهای زیادی بازی کرد اما این فیلمها معروف نشدند. حتی سرگذشت دکتر واسل ساخته سیسیل ب دمیل محصول ۱۹۴۴ هم نتوانست آنقدرها بزرگ شود. دمیل وصف فداکاریهای دکتر واسل را از یک نطق رادیویی به زبان فرانکلین روزولت شنیده بود و به فکر این اقتباس سینمایی افتاده بود.
کوپر در سالهای بعد در فیلمهای شنل و خنجر ساخته فریتس لانگ، فتح نشده ساخته سیسیل ب دمیل، سام خوب ساخته لئو مک کری، سرچشمه ساخته کینگ ویدور، برگ روشن ساخته مایکل کورتیز (خالق کازابلانکا ۱۹۴۲) و اکنون در نیروی دریایی هستی ساختههنری هاتاوی ظاهر شد. فتح نشده فیلمی حماسی درباره سرخپوستان و شکل گیری آمریکا است و همانند سایر آثار دمیل با هزینههای گزاف (۵ میلیون دلار) ساخته شد و علیرغم این بودجه و حضور ستارههایی همچون گری کوپر و پائولت گودارد در گیشه شکست خورد.
این آخرین همکاری کوپر با دمیل بود. سرچشمه یکی از آثار خوب گری کوپر است که توسط کینگ ویدور ساخته شد و کوپر در این فیلم در نقش یک آرشیتکت بود. اما تولد دوباره گری کوپر در سال ۱۹۵۲ و با بازی در شاهکار فرد زینهمان به نام ماجرای نیمروز بود. کوپر با این فیلم دوباره همه توجهات را به سوی خود خلق کرد و دومین اسکار را برای خود به ارمغان آورد. به راستی بازی او در این فیلم از درخشانترین بازیهای تاریخ سینماست مخصوصا در سکانسی که تک وتنها در خیابانها راه میرود تا به پیکار با تبهکاران بپردازد. او نقش کلانتری را بازی میکند که در آخرین روز کاریش در حالی که میتواند شانه خالی کند و با نوعروسش با بازی گریس کلی به ماه عسل برود و شهر را ترک کند تا تبهکاران آن را بر هم بزنند، در شهر میماند و تک وتنها با تبهکاران روبه رو میشود.
او در وزش وحشی محصول سال ۱۹۵۳ ساخته هوگو فرگونزه برای سومین بار با باربارا استانویک و برای دومین بار با آنتونی کوئین همبازی میشود. این فیلم چندان موفق نمیشود.
سال ۱۹۵۴ کوپر در فیلم وراکروز ساخته کارگردان خشن سینما رابرت آلدریچ در کنار برت لنکستر حضور مییابد که فیلمی تقریباً ضعیف راجع به سرخپوستان مکزیک است. در هنگامه جنگهای مکزیکیان کوپر و لنکستر در فکر به دست آوردن طلا هستند.
آخرین و هفتمین همکاری گری کوپر با هنری هاتاوی فیلم باغ شیطان است که در آن سوزان هایوارد و ریچارد ویدمارک هم بازی میکنند. فیلم داستان زنی است که برای نجات شوهرش چند مرد را اجیر میکند تا برای نجات شوهرش راه زیادی را بپیمایند. مونولوگ استثنایی گری کوپر در انتهای فیلم به یاد ماندنیست:
«اگر زمین از طلا ساخته میشد، انسان به خاطر یک مشت از آن حاضر بود خودکشی کند»
کوپر در سال ۱۹۵۶ در فیلمی خوب به کارگردانی ویلیام وایلر ظاهر شد. فیلم ترغیب دوستانه نام داشت که وایلر برای این فیلم توانست جایزه نخل طلای جشنواره کن را در سال ۱۹۵۷ نصیب خود کند. اودر کنار دوروتی مک گوایر بازی کرد که مگ گوایر جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره گلدن گلاب را ازآن خود کرد.
بالاخره بیلی وایلدر از گری کوپر در فیلمهای کمدی اش استفاده کرد. عشق در بعد از ظهر کمدی عاشقانهای بود که وایلدر آن را با حضور دونسل متفاوت بازیگری گری کوپر و آدری هپبورن ساخت. فیلم ماجرای مردی زنبارهاست. براثر کنجکاویهای دخترکی که پدرش عکاسی است که از معاشقهٔ کوپر با زنان عکس گرفته با بازی هپبرن رابطهای عاشقانه بین این دو شکل میگیرد. این کمدی به اندازه کمدیهای شاهکار وایلدر مانند آپارتمان مورد استقبال قرار نگرفت.